محل تبلیغات شما
تقدیر ، بسیار پَست فِطرت و دون است و به مَسلَخ اَحشام می ماند و عَوام این گیتی ، جاندارانی هستند که سلاخی می شوند ؛ سَر می بُرد و ذِبح می کند ، آن کس را که بخواهد و اندک کسانی در این دیار و وادی هستند که شانس با آنها یار بوده است و قربانی تقدیر نشده اند . این دست سرنوشت است که مسیر زندگی آدمیزاد را تغییر می دهد و او را به ناکجا ها می کشاند . بدیهی است ؛ چنین چیزی که رشته ی مهر و عاطفه ی مردم را از هم می دَرد و افراد را با مرگ عزیزانشان به سوی تاسه و غم سوق

نقش من در روزهای کرونایی؛غزل اسفندیاری

باران؛نجمه فرهادی پور

فصل بهار؛ندا زارع

، ,؛ ,تقدیر ,ی ,چنین ,بدیهی ,هستند که ,است و ,ها می ,که رشته ,ناکجا ها

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

از میان این برف ها